امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Revoke

rɪˈvoʊk rɪˈvəʊk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    revoked
  • شکل سوم:

    revoked
  • سوم‌شخص مفرد:

    revokes
  • وجه وصفی حال:

    revoking

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive
لغو کردن، مانع شدن، الغا، فسخ، ابطال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- to revoke a privilege
- امتیازی را باطل کردن
- He revoked his first will.
- وصیت‌نامه‌ی اول خود را باطل کرد.
- His medical licence was revoked.
- جواز پزشکی او را لغو کردند.
- to revoke a contract
- قرارداد را فسخ کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد revoke

  1. verb take back; cancel
    Synonyms: abjure, abolish, abrogate, annul, back out of, backpedal, call back, call off, countermand, counterorder, declare null and void, deny, disclaim, dismantle, dismiss, disown, erase, expunge, forswear, invalidate, lift, negate, nix, nullify, obliterate, quash, recall, recant, remove, renounce, repeal, repudiate, rescind, retract, reverse, rub out, scrub, set aside, vacate, void, wipe out, withdraw
    Antonyms: approve, authorize, enforce

ارجاع به لغت revoke

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «revoke» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/revoke

لغات نزدیک revoke

پیشنهاد بهبود معانی