امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Revolutionary

ˌrevəˈluːʃneri ˌrevəˈluːʃənri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective B2
انقلابی، چرخشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- revolutionary forces
- نیروهای انقلابی
- the revolutionary change in the people's thoughts
- دگرگونی بنیادین در افکار مردم
- a revolutionary invention
- اختراع تحول‌آمیز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد revolutionary

  1. adjective rebellious
    Synonyms: anarchistic, defiant, disobedient, disorderly, factious, insubordinate, insurgent, mutinous, radical, rebel, rioting, riotous, subversive, warring
  2. adjective new, progressive
    Synonyms: advanced, advancing, avant-garde, contemporary, cutting edge, developing, forward-looking, innovative, just out, latest, left, modern, novel, open-minded, radical, state-of-the-art, up-and-coming

لغات هم‌خانواده revolutionary

ارجاع به لغت revolutionary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «revolutionary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/revolutionary

لغات نزدیک revolutionary

پیشنهاد بهبود معانی