امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rice

raɪs raɪs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    rices

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun uncountable A1
غذا و آشپزی برنج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- in Persian we call cooked rice "Polow" (Pilaf)
- در فارسی به برنج پخته می‌گوییم «پلو»
noun
گیاه‌شناسی گیاه برنج
verb - transitive
به‌ صورت رشته‌های برنج درآوردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rice

  1. noun English lyricist who frequently worked with Andrew Lloyd Webber (born in 1944)
    Synonyms: Sir Tim Rice, Timothy Miles Bindon Rice
  2. noun United States playwright (1892-1967)
    Synonyms: elmer rice, Elmer Leopold Rice, Elmer Reizenstein

ارجاع به لغت rice

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rice» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rice

لغات نزدیک rice

پیشنهاد بهبود معانی