امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rickety

ˈrɪkəti ˈrɪkəti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
پزشکی نرم استخوان، سست، ضعیف، لق، زهوار در رفته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a rickety old table
- میز پایه سست و قدیمی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rickety

  1. adjective unsound, broken-down
    Synonyms: broken, decrepit, derelict, dilapidated, feeble, flimsy, fragile, frail, imperfect, infirm, insecure, jerry-built, precarious, ramshackle, rattletrap, rocky, shaky, tottering, tottery, tumble-down, unsteady, wavering, weak, wobbly
    Antonyms: sound, stable

ارجاع به لغت rickety

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rickety» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rickety

لغات نزدیک rickety

پیشنهاد بهبود معانی