امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Ridiculous

    rɪˈdɪkjələs rɪˈdɪkjələs
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more ridiculous

    • صفت عالی:

      most ridiculous

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective B2
    مسخره، مضحک، خنده‌دار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - It was a ridiculous suggestion.
    - پیشنهاد مسخره‌ای بود.
    - don't be ridiculous!
    - مضحک نباش!
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ridiculous

    1. adjective stupid, funny
      Synonyms:
      foolish silly funny absurd laughable ludicrous comical comic goofy wacky farcical nonsensical crazy nutty bizarre droll hilarious preposterous outrageous fantastic incredible impossible unbelievable risible daffy harebrained slaphappy antic gelastic jerky grotesque contemptible derisory sappy foolheaded
      Antonyms:
      serious sensible reasonable believable

    ارجاع به لغت ridiculous

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ridiculous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ridiculous

    لغات نزدیک ridiculous

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی