امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Riffle

ˈrɪfl ˈrɪfl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
خمیدگی، کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم آب گردد، ابجاری در قسمت کم عمق رود، بر زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد riffle

  1. verb To mix together so as to change the order of arrangement
    Synonyms: jumble, scramble, shuffle
  2. verb To look through reading matter casually.
    Synonyms: leaf, thumb, Also used with through: browse, dip into, flip through, glance at, flick, run-through, scan, flip, skim, riff
  3. verb Twitch or flutter
    Synonyms: ruffle, flick, ripple, cockle, undulate
  4. noun A small wave on the surface of a liquid
    Synonyms: ripple, rippling, wavelet

ارجاع به لغت riffle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «riffle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/riffle

لغات نزدیک riffle

پیشنهاد بهبود معانی