امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Right Away (or Off)

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom
فوراً، همین الان، بی‌درنگ، بی‌معطلی، بلافاصله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- I need someone to help me right away.
- همین الان به شخصی نیاز دارم که به من کمک کند.
- She called and asked me to come over right away.
- تماس گرفت و از من خواست که بی‌درنگ بیایم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد right away (or off)

  1. adverb at once
    Synonyms: immediately, right off the bat, straightaway, without delay

ارجاع به لغت right away (or off)

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «right away (or off)» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/right-away-or-off

لغات نزدیک right away (or off)

پیشنهاد بهبود معانی