امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Rightly

    ˈraɪtli ˈraɪtli
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb B2
    به‌طور صحیح

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - Can you rightly define this word?
    - آیا می‌توانی این واژه را درست معنی کنی؟
    - She was rightly proud of her children.
    - محقانه به بچه‌هایش مباهات می‌کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد rightly

    1. adverb With honesty
      Synonyms: justly, justifiedly
    2. adjective
      Synonyms: uprightly, fairly, with reason, in justice, properly, fitly, correctly, appropriately, suitably, exactly, truly
      Antonyms: wrongly, without reason, erroneously

    لغات هم‌خانواده rightly

    ارجاع به لغت rightly

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rightly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rightly

    لغات نزدیک rightly

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند