امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ring Up

ˈrɪŋ ʌp ˈrɪŋ ʌp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    rang up
  • شکل سوم:

    rung up
  • سوم‌شخص مفرد:

    rings up
  • وجه وصفی حال:

    ringing up

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb verb - transitive B2
(در صندوق فروشگاه و غیره) ثبت کردن، وارد کردن، حساب کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The cashier swiftly rang up my purchases and handed me the receipt.
- صندوقدار سریع خریدهایم را ثبت کرد و رسید را به من داد.
- It's important to double-check that the cashier rings up the correct prices for each item.
- مهم است که دوباره بررسی کنید که صندوقدار قیمت‌های صحیح را برای هر کالا وارد کند.
verb - transitive
دست یافتن، کسب کردن، رسیدن، انجام دادن، به دست آوردن
- She was able to ring up record sales for the month.
- او توانست رکورد فروش ماه را به دست آورد.
- He managed to ring up a high score on the exam.
- او توانست نمره‌ی بالایی در امتحان کسب کند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ring up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ring up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ring-up

لغات نزدیک ring up

پیشنهاد بهبود معانی