امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ringhals

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun plural
جانورشناسی کبرای طوقی (مار کبرای کوچک- بومی آفریقای جنوبی - Hemachatus hemachatus)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ringhals

  1. noun Highly venomous snake of southern Africa able to spit venom up to seven feet
    Synonyms: rinkhals, spitting snake, Hemachatus haemachatus

ارجاع به لغت ringhals

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ringhals» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ringhals

لغات نزدیک ringhals

پیشنهاد بهبود معانی