امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Rite Of Passage

    ˈraɪtəvˈpæsədʒ raɪtəvˈpæsɪdʒ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    هر یک از این مراسم نیمه مذهبی: تولد، بلوغ، ازدواج، فوت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    (در زندگی هر فرد) رویداد سرنوشت‌ساز، موفقیت بزرگ
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد rite of passage

    1. noun ritual performed for change of status
      Synonyms: baptism, circumcision, initiation, initiation rite, initiatory rite, rite de passage

    ارجاع به لغت rite of passage

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rite of passage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rite of passage

    لغات نزدیک rite of passage

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند