امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

River

ˈrɪvər ˈrɪvə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    rivers

توضیحات

مخفف این لغت R است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1
جغرافیا رودخانه، رود، آب‌گذر، آبراه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- the Karoon river
- رود کارون
- a navigable river
- رودخانه‌ی قابل کشتی‌رانی (ناوپذیر)
noun plural
مقدار زیاد، (مجازاً) رود
- rivers of blood
- رودی از خون (مقدار زیادی خون)
- rivers of volcanic lava
- رودی از گدازه‌ی آتشفشانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد river

  1. noun waterway
    Synonyms: beck, branch, brook, course, creek, estuary, rill, rivulet, run, runnel, stream, tributary, watercourse

Collocations

Idioms

  • sell down the river

    مورد ظلم و جور قرار دادن، نارو زدن

  • up the river

    (امریکا) به زندان، به ندامتگاه، در زندان

ارجاع به لغت river

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «river» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/river

لغات نزدیک river

پیشنهاد بهبود معانی