شکل جمع:
roadsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
با ماشین، از طریق جاده
در سفر، در حرکت، در تحرک
ایمنی در راهها، (اتومبیلرانی با) رعایت احتیاط
(چیزی را) آغاز کردن، راه انداختن
آخرین مشروب قبل از عزیمت
خود را بالاتر از دیگری دانستن، دست بالا را گرفتن، بزرگواری کردن
ولگرد شدن، ولگردی کردن، خانه به دوشی کردن
the road to hell is paved with good intentions
راه جهنم با نیتهای خوب سنگفرش شده است
رفتن، به راه افتادن، سفر کردن، به جاده زدن، به دل جاده زدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «road» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/road