معنی rockaby به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈrɑːkəˌbaɪ ˈrɒkəˌbaɪ

توضیحات

شکل‌های نوشتاری دیگر این لغت: rock-a-by, rock-a-bye و rockabye

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive

(به‌منظور خواب کردن نوزاد) تکان دادن، لالایی کردن، بغل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- I gently rockedaby the baby in my arms until he fell asleep.

- بچه را به‌آرامی در آغوشم تکان دادم تا اینکه به خواب رفت.

- The father rockabyed his daughter in his arms.

- پدر دخترش را در آغوشش لالایی کرد.

- The mother rockabyed her restless toddler in the rocking chair.

- مادر کودک نوپای بی‌قرار خود را روی صندلی گهواره‌ای تکان داد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت rockaby

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «rockaby» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rockaby

لغات نزدیک rockaby

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی