معنی roseate به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈroʊziɪt ˈrəʊziət

معنی و نمونه‌جمله

adjective

گلگون، گلی، پر‌گل، بشاش، خوش‌بین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- a roseate picture of mankind's future

- تصویر خوش‌بینانه‌ای از آینده‌ی بشریت

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد roseate

adjective Expecting a favorable outcome or dwelling on hopeful aspects

Synonyms: rosy, optimistic, pink, rose, red, cherry, panglossian, bright, blushing, rose-colored, cheerful, hopeful, sanguine, promising, upbeat, rosaceous

ارجاع به لغت roseate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «roseate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/roseate

لغات نزدیک roseate

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند