معنی round-the-clock به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌraʊndðəˈklɑːk ˌraʊndðəˈklɒk

معنی و نمونه‌جمله

adjective adverb

شبانه‌روزی، بیست و چهار ساعته، روز و شب، لاینقطع، پیوسته (around-the-clock هم می‌گویند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- round-the-clock health services

- خدمات بهداشتی شبانه‌روزی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد round-the-clock

adjective Existing or occurring without interruption or end

Synonyms: around-the-clock, nonstop, ceaseless, constant, continual, continuous, endless, eternal, everlasting, incessant, interminable, ongoing, perpetual, persistent, relentless, timeless, unceasing, unending, unfailing, uninterrupted, unremitting, day-and-night
adverb Without stopping

Synonyms: around-the-clock, for 24 hours

ارجاع به لغت round-the-clock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «round-the-clock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/round-the-clock

لغات نزدیک round-the-clock

- round up
- round-shouldered
- round-the-clock
- round-tripper
- roundabout

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی