امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Run Over

American: ˈrənˈoʊvə British: rʌnˈəʊvə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb B2
لبریز شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The bathtub ran over and flooded the bathroom floor.
- وان حمام لبریز شد و زمین را پر از آب کرد.
- The pot on the stove ran over.
- قابلمه‌ی روی گاز لبریز شد.
phrasal verb
(با اتومبیل و غیره) زیر گرفتن
- The driver accidentally ran over a small animal on the road.
- راننده اتفاقا حیوان کوچکی را در جاده زیر گرفت.
- The truck driver had to stop abruptly to avoid running over a pedestrian.
- راننده‌ی کامیون برای اینکه عابر پیاده را زیر نکند مجبور شد به شدت ترمز کند.
phrasal verb
طول کشیدن، فراتر رفتن، از حد انتظار بیشتر شدن
phrasal verb
(به سرعت) بررسی کردن، دوره کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد run over

  1. phrasal verb Exceed the allotted time
  2. phrasal verb Cross by running
  3. phrasal verb Drive over, causing injury or death
  4. phrasal verb Describe briefly
  5. phrasal verb Rehearse quickly
  6. phrasal verb Overflow

ارجاع به لغت run over

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «run over» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/run-over

لغات نزدیک run over

پیشنهاد بهبود معانی