امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Saboteur

ˌsæbəˈtɜrː ˌsæbəˈtɜː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
(فرد) خراب‌کار، کارشکن
- It was clear that a saboteur was working against the team.
- مشخص بود که یک خراب‌کار علیه تیم کار می‌کند.
- The saboteur snuck into the factory and caused chaos.
- خراب‌کار وارد کارخانه شد و باعث آشفتگی شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد saboteur

  1. noun Someone who commits sabotage or deliberately causes wrecks
    Synonyms: wrecker, diversionist
  2. noun A member of a clandestine subversive organization who tries to help a potential invader
    Synonyms: fifth-columnist

ارجاع به لغت saboteur

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «saboteur» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/saboteur

لغات نزدیک saboteur

پیشنهاد بهبود معانی