امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sacred

ˈseɪkrɪd ˈseɪkrɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more sacred
  • صفت عالی:

    most sacred

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
مقدس، روحانی، خاص، موقوف، وقف‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a sacred place
- مکان مقدس
- Jerusalem's sacred soil
- خاک مقدس اورشلیم
- sacred history
- تاریخ مذهبی
- sacred vestments
- جامه‌ی روحانی
- a sacred song
- یک سرود دینی
- sacred old age
- سالخوردگی احترام‌برانگیز
- a tree sacred to Jupiter
- درختی که وقف زاوش شده
- a fund sacred to charity
- پولی که به امور خیریه تخصیص یافته است
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sacred

  1. adjective holy, blessed
    Synonyms: angelic, cherished, consecrated, divine, enshrined, godly, hallowed, numinous, pious, pure, religious, revered, sacramental, saintly, sanctified, solemn, spiritual, unprofane, venerable
    Antonyms: irreligious, lay, profane, ungodly, unholy, unsacred
  2. adjective protected
    Synonyms: dedicated, defended, guarded, immune, inviolable, inviolate, invulnerable, sacrosanct, secure, shielded, untouchable
    Antonyms: open, unprotected, vulnerable

Collocations

  • a sacred duty

    وظیفه‌ی وجدانی، ‌وظیفه‌ی مقدس

ارجاع به لغت sacred

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sacred» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sacred

لغات نزدیک sacred

پیشنهاد بهبود معانی