معنی sacrilegious به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌsækrəˈledʒəs ˌsækrɪˈlɪdʒəs

معنی

adjective

موهن به مقدسات، مربوط به بی‌حرمتی به شعائر مذهبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sacrilegious

adjective profane

Synonyms: atheistic, blasphemous, desecrating, dirty, filthy, foul, godless, heathen, impious, indecent, infidel, irreligious, irreverent, irreverential, obscene, pagan, sinful, ungodly, unhallowed, unholy, violating

ارجاع به لغت sacrilegious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «sacrilegious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sacrilegious

لغات نزدیک sacrilegious

- sacrificial
- sacrilege
- sacrilegious
- sacring
- sacristan

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return