امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sailboat

ˈseɪlboʊt ˈseɪlbəʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sailboats

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: sailing boat

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
انگلیسی آمریکایی سفر ورزش قایق بادبانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The sailboat's white sails billowed.
- بادبان‌های سفید قایق بادبانی تکان می‌خورند.
- We decided to take a ride on the sailing boat.
- تصمیم گرفتیم سوار قایق بادبانی شویم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sailboat

  1. noun a boat propelled with wind by sailcloth
    Synonyms: bark, brig, brigantine, catamaran, clipper, craft, cutter, dory, gaff-rigged sailboat, galleon, galley, jack, ketch, pinnace, ragboat, schooner, ship, skiff, sloop, Sunfish, tall ship, vessel, windjammer, wooden boat, yacht, yawl

ارجاع به لغت sailboat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sailboat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sailboat

لغات نزدیک sailboat

پیشنهاد بهبود معانی