امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Saint

    seɪnt seɪnt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      saints

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun verb - transitive countable C1
    مقدس، ' اولیا '، آدم پرهیز‌کار، عنوان روحانیون مثل ' حضرت ' که در اول اسم آن‌ها میاید و مخفف آن st است، جزو مقدسین و اولیا محسوب داشتن، مقدس شمردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - Most religions have their own saints.
    - بیشتر ادیان اشخاص مقدس ویژه‌ی خود را دارند.
    - one must be a saint to be able to get along with this woman!
    - آدم باید امامزاده باشد تا بتواند با این زن بسازد!
    - Saint Augustine
    - اگوستین مقدس
    - St Paul
    - پال مقدس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد saint

    1. noun holy person
      Synonyms: angel, glorified soul, good person, holy being, loved one, martyr, pietist

    ارجاع به لغت saint

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «saint» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/saint

    لغات نزدیک saint

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی