معنی salad dressing به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈsæləd ˈdrɛsɪŋ ˈsæləd ˈdrɛsɪŋ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

غذا و آشپزی سس سالاد، چاشنی سالاد

افعال مربوط به آشپزی در انگلیسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- I need to buy some salad dressing for tonight's dinner.

- باید برای شام امشب چاشنی سالاد بخرم.

- The salad dressing was too tangy for my taste.

- سس سالاد برای ذائقه‌ی من زیادی تند بود.

- the homemade salad dressing

- سس سالاد خانگی

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت salad dressing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «salad dressing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/salad-dressing

لغات نزدیک salad dressing

- salad bar
- salad days
- salad dressing
- salade
- saladin

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی