امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Saliva

səˈlaɪvə səˈlaɪvə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
بزاق، آب دهان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد saliva

  1. noun spit
    Synonyms: dribble, drool, froth, slaver, slobber, spittle, sputum

ارجاع به لغت saliva

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «saliva» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/saliva

لغات نزدیک saliva

پیشنهاد بهبود معانی