امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Salutary

ˈsæljəteri ˈsæljətri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
سالم و مغذی، سلامت‌بخش، سودمند، درودی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد salutary

  1. adjective healthy
    Synonyms: aiding, beneficial, fit, good, healing, healthful, nourishing, nutritious, restorative, salubrious, sound, tonic, well, wholesome

ارجاع به لغت salutary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «salutary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/salutary

لغات نزدیک salutary

پیشنهاد بهبود معانی