امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Sanatorium

    ˌsænəˈtɔːriəm ˌsænəˈtɔːriəm
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun
    ( sanitarium ) آسایشگاه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    noun
    ( sanitorium ، sanatarium =) آسایشگاه، بیمارستان مسلولین
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد sanatorium

    1. noun Pejorative terms for an insane asylum
      Synonyms: sanitarium, resort, health resort, hospital, asylum, spa, sanatarium, bedlam, watering place, booby-hatch, crazy-house, retreat, cuckoo's nest, pump-room, funny-farm, funny house, loony-bin, madhouse, nut house, nuthouse, snake-pit

    ارجاع به لغت sanatorium

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sanatorium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sanatorium

    لغات نزدیک sanatorium

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی