معنی sanctimonious به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌsæŋktəˈmoʊniəs ˌsæŋktəˈməʊniəs

معنی

adjective

مقدس‌نما، مقدس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sanctimonious

adjective self-righteous

Synonyms: bigoted, canting, deceiving, false, goody-goody, holier-than-thou, hypocritical, insincere, pharisaical, pietistic, pious, preachy, self-satisfied, smug, stuffy, unctuous

Antonyms: humble, meek, modest

ارجاع به لغت sanctimonious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «sanctimonious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sanctimonious

لغات نزدیک sanctimonious

- sanctifier
- sanctify
- sanctimonious
- sanctimony
- sanction

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel