امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sanctuary

ˈsæŋktʃueri ˈsæŋktʃuəri / / -tʃəri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sanctuaries

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
جایگاه مقدس، حرم مطهر، بستگاه، مخفیگاه، پناهگاه، تحصین، حق‌بست‌نشینی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The thief was granted sanctuary in the temple.
- به دزد اجازه‌ی تحصن در معبد داده شد.
- This area has been declared a bird sanctuary.
- این ناحیه به‌عنوان یک ایمنگاه پرندگان اعلام شده است.
- Wildlife sanctuaries have been established all along the coast.
- در سرتاسر کرانه ایمنگاه‌هایی برای جانوران و گیاهان وحشی به‌وجود آورده شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sanctuary

  1. noun church; holiest room or area in religious building
    Synonyms: altar, chancel, holy place, sanctorium, sanctum, shrine, temple
  2. noun place to hide, be safe
    Synonyms: asylum, church, convent, cover, covert, defense, den, harbor, harborage, haven, hideaway, hideout, hole, hole-up, ivory tower, oasis, port, protection, refuge, resort, retreat, safe house, screen, shelter, shield
  3. noun safe place for wildlife
    Synonyms: asylum, conservation area, game refuge, harborage, national park, nature preserve, park, preserve, refuge, reserve, retreat, shelter

Collocations

  • seek sanctuary (in a place)

    (به محلی) پناه بردن، برای بست نشستن یا تحصن (در محلی) اقدام کردن، درخواست تحصن کردن

  • take sanctuary

    بست‌نشستن، تحصن اختیار کردن، به ایمنگاه رفتن

ارجاع به لغت sanctuary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sanctuary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sanctuary

لغات نزدیک sanctuary

پیشنهاد بهبود معانی