امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sapient

ˈseɪpiənt ˈseɪpiənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
خردمند، با عقل و درایت، فهمیده، دانا، اهل تمیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- one of the sapient authorities ...
- یکی از بزرگان اهل تمیز ...
- If you follow her sapient advice, you will be sure to succeed.
- اگر از نصیحت خردمندانه‌ی او تبعیت کنی، مطمئن باش که موفق می‌شوی.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sapient

  1. adjective sagacious
    Synonyms:
    wise intelligent smart clever sharp astute perceptive discerning knowledgeable thoughtful insightful sensible judicious experienced informed educated sage reflective keen farsighted clear-sighted discriminating acute canny knowing scholarly contemplative foxy cagey astucious

ارجاع به لغت sapient

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sapient» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sapient

لغات نزدیک sapient

پیشنهاد بهبود معانی