امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sardine

sɑːrˈdiːn ˌsɑːˈdiːn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sardines

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
جانورشناسی ساردین (نوعی ماهی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- I bought a can of sardines.
- یک قوطی ساردین خریدم.
- I don't like the taste of sardines.
- من طعم ساردین را دوست ندارم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sardine

  1. noun Small fishes found in great schools along coasts of Europe; smaller and rounder than herring
    Synonyms: pilchard, Sardina pilchardus
  2. noun A deep orange-red variety of chalcedony
    Synonyms: sard, sardius

ارجاع به لغت sardine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sardine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sardine

لغات نزدیک sardine

پیشنهاد بهبود معانی