امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Satiable

ˈseɪʃəbl̩ ˈseɪʃəbl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
اقناع‌شدنی، سیرشدنی، ارضاشدنی، قابل برآورده شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Her desire for knowledge was satiable, allowing her to learn something new every day.
- میل او به دانش اقناع‌شدنی بود و به او اجازه می‌داد هر روز چیز جدیدی بیاموزد.
- The team’s need for recognition was satiable through consistent praise from their manager.
- نیاز تیم به شناخت از طریق تمجید مداوم از سوی مدیرشان ارضاشدنی بود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت satiable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «satiable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/satiable

لغات نزدیک satiable

پیشنهاد بهبود معانی