امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Scanty

ˈskænti ˈskænti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    scantier
  • صفت عالی:

    scantiest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
کم، اندک قلیل، غیرکافی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- our scanty supply of food and water
- موجودی اندک خوراک و آب ما
- a scanty bathing suit
- لباس شنای نابسنده
- a dry land with scanty vegetation
- سرزمینی خشک با گیاهان کم‌پشت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scanty

  1. adjective inadequate
    Synonyms: bare, barely sufficient, close, deficient, exiguous, failing, insufficient, limited, little, meager, minimal, narrow, poor, rare, restricted, scrimpy, short, shy, skimpy, slender, spare, sparing, sparse, stingy, thin, tight, wanting
    Antonyms: abundant, adequate, ample, covering, plentiful, substantial, sufficient

ارجاع به لغت scanty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scanty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scanty

لغات نزدیک scanty

پیشنهاد بهبود معانی