امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Scene

siːn siːn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    scenes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
منظره، چشم‌انداز، مجلس، صحنه، جای وقوع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a battle scene
- صحنه‌ی نبرد
- the scene of the lovers' first meeting
- صحنه‌ی اولین ملاقات عشاق
- The scene of Hamlet is Denmark.
- "هملت" در دانمارک روی می‌دهد.
- A scene of bloodshed and death appeared before my eyes.
- منظره‌ای از خونریزی و مرگ در نظرم ظاهر شد.
- a rustic scene
- منظره‌ای روستایی
- deals made behind the scenes
- معاملاتی که در پس پرده انجام می‌شود
- Reporters were on the scene at the wedding.
- خبرنگاران به محل برگزاری عروسی آمده بودند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scene

  1. noun setting of a performance or event
    Synonyms: arena, backdrop, background, blackout, display, exhibition, flat, flats, landscape, locale, locality, location, mise en scène, outlook, pageant, picture, place, representation, scenery, seascape, set, setting, show, sight, site, spectacle, spot, stage, tableau, theater, view
  2. noun part of a dramatic performance
    Synonyms: act, bit, episode, incident, part, piece, routine, schtick, spot
  3. noun display of emotion
    Synonyms: carrying-on, commotion, confrontation, exhibition, fit, fuss, performance, row, tantrum, temper tantrum, to-do, upset
    Antonyms: composure
  4. noun field of interest
    Synonyms: arena, business, compass, culture, environment, field, milieu, setting, sphere, world

Collocations

  • on the scene

    حاضر (در محل)

  • scene-shifter

    (در تئاتر و غیره) کسی که کارش عوض کردن اسباب صحنه است

  • set the scene for something

    شرح دادن صحنه‌ای که در آن چیزی در شرف وقوع است، (برای چیزی) صحنه‌چینی کردن

Idioms

  • come on the scene

    ظاهر شدن، فرارسیدن، هویدا شدن، وارد شدن

  • make the scene

    (عامیانه) 1- حضور داشتن 2- شرکت کردن، (در کاری) فعالیت کردن

ارجاع به لغت scene

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scene» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scene

لغات نزدیک scene

پیشنهاد بهبود معانی