امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Schmooze

    ʃmuːz ʃmuːz
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun verb - intransitive
    (عامیانه) وراجی، صحبت خودمانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    noun verb - intransitive
    (عامیانه) وراجی کردن، صحبت خودمانی کردن، غیبت دیگران را کردن (schmoos هم می‌نویسند)
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد schmooze

    1. verb Talk idly or casually and in a friendly way
      Synonyms: shmooze, shmoose, schmoose, jawbone
    2. noun An informal conversation
      Synonyms: chat, confab, confabulation, schmoose

    ارجاع به لغت schmooze

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «schmooze» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/schmooze

    لغات نزدیک schmooze

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی