امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Scrutinize

ˈskruːtənaɪz ˈskruːtənaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    scrutinized
  • شکل سوم:

    scrutinized
  • سوم‌شخص مفرد:

    scrutinizes
  • وجه وصفی حال:

    scrutinizing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
به دقت بررسی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
verb - transitive
موشکافی کردن، مورد مداقه قرار دادن
- He scrutinized the Bisotoon inscription.
- او کتیبه‌ی بیستون را بادقت خواند.
- She scrutinized the bill to make sure it is not forged.
- خوب به اسکناس نگاه کرد تا مطمئن شود که تقلبی نیست.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scrutinize

  1. verb examine closely
    Synonyms: analyze, burn up, candle, canvass, case, check, check out, check over, comb, consider, contemplate, dig, dissect, explore, eyeball, get a load of, go over with a fine-tooth comb, inquire into, inspect, investigate, look over, overlook, peg, penetrate, perlustrate, peruse, pierce, pore over, probe, put under a microscope, scan, scope, scrutinate, search, sift, smoke, stare, study, survey, take the measure of, view, watch, weigh

ارجاع به لغت scrutinize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scrutinize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scrutinize

لغات نزدیک scrutinize

پیشنهاد بهبود معانی