امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Seam

siːm siːm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
درز، شکاف، درز لباس، خط اتصال، درز گرفتن، درز دادن، به‌وسیله‌ی درزگیری به‌هم متصل کردن، به‌هم پیوستن، رگه نازک معدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun verb - transitive
درز، بخیه
- the seams down the legs of trousers
- درزهای پاچه‌های شلوار
- My sleeve was torn along the seam.
- سرتاسر درز آستینم پاره شد.
- a two-inch seam
- یک حاشیه‌ی دو اینچی
- the lengthwise seam of women's stockings
- خط سراسری جوراب زنانه
- The stormy seas opened the boat's seams.
- دریای متلاطم درزهای قایق را از هم باز کرد.
- They had painted the seams in the wall's brickwork white.
- درز آجرهای دیوار را رنگ سفید زده بودند.
- Four seams ran across the old man's forehead.
- چهار چین سرتاسر پیشانی پیرمرد را پوشانده بود.
- to seam two lengths of carpet together
- دو تکه فرش را به هم دوختن
- seamed stocking
- جوراب زنانه‌ی خط‌دار
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد seam

  1. noun line where two objects are connected
    Synonyms: bond, closure, connection, coupling, gore, gusset, hem, joint, junction, juncture, pleat, stitching, suture, tuck, union

ارجاع به لغت seam

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seam» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seam

لغات نزدیک seam

پیشنهاد بهبود معانی