امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Seasick

ˈsiːˌsɪk ˈsiːˌsɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
دریازده، مبتلا به استفراغ و به‌هم‌خوردگی حال در سفر دریا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد seasick

  1. adjective Experiencing motion sickness
    Synonyms: nauseated, miserable, airsick, suffering from mal de mer, air sick, carsick

ارجاع به لغت seasick

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seasick» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seasick

لغات نزدیک seasick

پیشنهاد بهبود معانی