امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Seaward

ˈsiːwərd ˈsiːwəd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective adverb
به‌سوی دریا، اطراف دریا، رو به دریا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد seaward

  1. adjective (of winds) coming from the sea toward the land
    Synonyms: offshore, inshore, fresh, fresh from the sea, out to sea, over the sea, over the ocean, onshore, shoreward
    Antonyms: inshore
  2. adverb In the direction of the sea
    Synonyms: seawards, asea

ارجاع به لغت seaward

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seaward» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seaward

لغات نزدیک seaward

پیشنهاد بهبود معانی