امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Seize

siːz siːz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    seized
  • شکل سوم:

    seized
  • سوم‌شخص مفرد:

    seizes
  • وجه وصفی حال:

    seizing

توضیحات

همچنین می‌توان از seise به‌ جای seize استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B2
به‌ تصرف آوردن، مصادره کردن، ربودن، قاپیدن، توقیف کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- to seize power
- به‌ زور به قدرت رسیدن
- to seize smuggled goods
- کالاهای قاچاق را مصادره کردن
- The allies seized and punished war criminals.
- متفقین جنایتکاران جنگ را گرفتند و مجازات کردند.
- seized of lands
- مالک قانونی زمین‌ها
- to seize a criminal suspect
- متهم را دستگیر کردن
- She was seized by the thought of revenge.
- فکر انتقام سرتاسر وجودش را فراگرفت.
- The government seized control of oil companies.
- دولت شرکت‌های نفتی را خلع ید کرد.
- The hero seized the girl in his arms.
- قهرمان دختر را محکم در آغوش کشید.
- An idea seized him.
- اندیشه‌ای بر او مستولی شد.
- They will seize any excuse to stop work.
- آن‌ها از هر بهانه‌ای برای خواباندن کار استفاده خواهند کرد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
verb - intransitive
دچار حمله‌ی بیماری شدن، دچار نقص شدن
- She was seized with a fit of sneezing.
- ناگهان دچار حمله‌ی عطسه شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد seize

  1. verb grab, take
    Synonyms: appropriate, catch, catch hold of, clasp, clench, clinch, clutch, compass, embrace, enclose, enfold, envelope, fasten, grapple, grasp, grip, hang onto, hold fast, lay hands on, lay hold of, pinch, pluck, snag, snatch, squeeze, take hold of
    Antonyms: give, let go, offer, release
  2. verb abduct; take by force
    Synonyms: ambush, annex, apprehend, appropriate, arrest, arrogate, bag, bust, capture, carry off, catch, claw, clutch, commandeer, confiscate, conquer, exact, force, gain, get, grab, grasp, hijack, hook, impound, incorporate, kidnap, lift, nab, nail, occupy, overcome, overpower, overrun, overwhelm, pick up, pounce, secure, snag, snare, spirit away, subdue, take, take by storm, take captive, take over, take possession of, throttle, trap, usurp, wrench
    Antonyms: free, liberate, release

ارجاع به لغت seize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seize

لغات نزدیک seize

پیشنهاد بهبود معانی