امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Self-feeding

    American: ˈselfˈfiːdɪŋ British: selfˈfiːdɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    adjective
    (به‌ویژه ماشین‌آلات تنظیم‌کننده و برآورنده‌ی نیازهای خود به‌طور خودکار) خودتیمار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    adjective
    (دامداری: دستگاه خودکار خوراک رسانی طبق اشتهای دام) خوراکرسان خودکار
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت self-feeding

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «self-feeding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/self-feeding

    لغات نزدیک self-feeding

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی