امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Self-satisfaction

    ˈselfˌsætəsˈfækʃn̩ selfˌsætɪsˈfækʃn̩
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    خودخوشنودی، از خود راضی‌گری، خودپسندی، ارضای نفس، رضایت از خود

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - a feeling of self-satisfaction
    - احساس رضایت از خود
    - a look of self-satisfaction
    - نگاهی از روی خودخوشنودی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد self-satisfaction

    1. noun pride, contentment
      Synonyms: complacency, conceit, glow, peace of mind, self-approbation, self-approval, self-pleasure, smugness
      Antonyms: humility, meekness, self-doubt

    ارجاع به لغت self-satisfaction

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «self-satisfaction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/self-satisfaction

    لغات نزدیک self-satisfaction

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار