امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Semi

ˈsemi ˈsemi ˈsemi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    semis

معنی

noun
پیشوندی به معنی: نیم، نصف‌شده، تقریباً نصف، نیمه، تا حدی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد semi

  1. noun A trailer having wheels only in the rear; the front is supported by the towing vehicle
    Synonyms: trailer-truck, semitrailer, tractor-trailer, trucking rig, rig, articulated-lorry
  2. noun One of the two competitions in the next to the last round of an elimination tournament
    Synonyms: semifinal

ارجاع به لغت semi

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «semi» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/semi

لغات نزدیک semi

پیشنهاد بهبود معانی