امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sequel

ˈsiːkwəl ˈsiːkwəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sequels

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
پیایند، دنباله، عقبه، نتیجه، پایان، انجام، خاتمه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The sequel to this story will be shown tomorrow.
- دنباله‌ی این داستان فردا نمایش داده خواهد شد.
- She is writing a sequel to her first novel.
- او دارد دنباله‌ی رمان اول خود را می‌نویسد.
- Higher prices are a sequel to rising production costs.
- قیمت‌های بالاتر پیامد هزینه‌های تولیدی فزاینده هستند.
- Famine was the dreaded sequel of war.
- قحطی پیامد رعب‌انگیز جنگ بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sequel

  1. noun follow-up
    Synonyms: aftereffect, aftermath, alternation, causatum, chain, close, closing, conclusion, consecution, consequence, continuation, development, effect, end, ending, epilogue, eventuality, finish, finishing, issue, order, outcome, part two, payoff, progression, result, row, sequence, sequent, series, spin-off, termination, train, upshot
    Antonyms: original

ارجاع به لغت sequel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sequel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sequel

لغات نزدیک sequel

پیشنهاد بهبود معانی