امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sequent

American: ˈsiːkwənt British: ˈsiːkwənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
پیرو، تابع، پی‌در‌پی، منتج، ناشی، نتیجه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sequent

  1. adjective Following one after another in an orderly pattern
    Synonyms: consecutive, sequential, serial, successive, attendant, subsequent, consequent, successional, accompanying, concomitant, incidental, ensuant, resultant
  2. noun Something brought about by a cause
    Synonyms: aftermath, consequence, corollary, effect, end product, event, fruit, harvest, issue, outcome, precipitate, ramification, result, resultant, sequel, sequence, upshot

ارجاع به لغت sequent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sequent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sequent

لغات نزدیک sequent

پیشنهاد بهبود معانی