معنی set designer به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun countable

سینما و تئاتر طراح صحنه، صحنه‌آرا، طراح دکور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The set designer created a stunning backdrop for the play.

- طراح صحنه برای نمایش یک پس‌زمینه‌ی خیره‌کننده خلق کرد.

- The awards ceremony honored the best set designer in theater this year.

- در مراسم اهدای جوایز، از بهترین طراح صحنه‌ی تئاتر در سال جاری تقدیر شد.

- The set designer collaborated with the director to achieve the desired atmosphere.

- طراح صحنه برای رسیدن به فضای مد نظر با کارگردان همکاری کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد set designer

noun a person who is responsible for designing the scenery—and more broadly, the artificial environment —in which a stage, television, or film performance takes place

ارجاع به لغت set designer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «set designer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/set-designer

لغات نزدیک set designer

- set back
- set chisel
- set designer
- set down
- set fire to

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی