امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Settler

ˈsetlər ˈsetlə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    settlers

معنی

noun countable B2
مهاجر تازه، مقیم، ماندگار، خوش‌نشین، ماندگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد settler

  1. noun A person who settles in a new colony or moves into new country
    Synonyms: colonist, immigrant, pioneer, planter, homesteader, colonizer, habitant, pilgrim, sooner

ارجاع به لغت settler

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «settler» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/settler

لغات نزدیک settler

پیشنهاد بهبود معانی