امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Sexually Transmitted Disease

    ˌsekʃuli trænzˌmɪt̬ɪd dɪˈziːz ˌsekʃuli trænzˌmɪtɪd dɪˈziːz
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    پزشکی بیماری مقاربتی، بیماری آمیزشی
    لغات و اصطلاحات پزشکی در انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - Young adults particularly are at risk for sexually transmitted diseases.
    - احتمال ابتلای جوانان به بیماری‌های مقاربتی زیاد است.
    - Incidents of sexually transmitted diseases continue to rise.
    - موارد ابتلا به بیماری‌های مقاربتی همچنان رو به افزایش است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد sexually transmitted disease

    1. noun disease given through sexual relations
      Synonyms: AIDS, HIV, SIDA, STD, VD, acquired immune deficiency syndrome, chancroid, chlamydia, clap, crab louse, crabs, genital herpes, genital warts, gonorrhea, herpes, herpes simplex, scabies, social disease, syphilis, tabes dorsalis, venereal disease

    ارجاع به لغت sexually transmitted disease

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sexually transmitted disease» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sexually-transmitted-disease

    لغات نزدیک sexually transmitted disease

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار