امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shack

ʃæk ʃæk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    shacks

معنی

noun adverb
کلبه، خانه، خانه کوچک و سردستی ساخته‌شده، کاشانه، زیستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shack

  1. noun shanty
    Synonyms: cabin, camp, cottage, hut, lean-to, shed, shelter, small house, tiny house

Phrasal verbs

  • shack up

    (عامیانه) 1- کلبه‌نشینی کردن 2- (بدون ازدواج) با جنس مخالف زندگی کردن

ارجاع به لغت shack

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shack» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shack

لغات نزدیک shack

پیشنهاد بهبود معانی