امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shaded

ˈʃeɪdɪd ˈʃeɪdɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
سایه‌دار (اشاره به محدوده‌ی تاریکی که نور مستقیم به آن نمی‌رسد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The shaded area of the garden was the perfect spot to relax and enjoy a book.
- طرف سایه‌دار باغ بهترین مکان برای استراحت و لذت بردن از کتاب بود.
- They found respite from the heat by sitting in the shaded corner of the park.
- آن‌ها با نشستن در گوشه‌ی سایه‌دار پارک، از گرما راحت شدند.
adjective
هاشورخورده
- the shaded region on the map
- منطقه‌ی هاشورخورده‌ی روی نقشه
- The shaded sections of the graph highlighted the peak performance periods.
- بخش‌های هاشورخورده‌ی نمودار، دوره‌های اوج عملکرد را برجسته کرد.
adjective
استادانه (دارای تفاوت‌های ظریف)
- the writer's shaded storytelling
- داستان‌سرایی استادانه‌ی این نویسنده
- Her shaded performance on stage captivated the audience.
- اجرای استادانه‌ی او روی صحنه تماشاگران را مجذوب خود کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت shaded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shaded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shaded

لغات نزدیک shaded

پیشنهاد بهبود معانی