امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shaft

ʃæft ʃɑːft
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    shafts

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
میله، استوانه، بدنه، چوبه، قلم، سابقه، دسته، چوب، تیر، پرتو، چاه، دودکش، بادکش، نیزه، خدنگ، گلوله، ستون، تیرانداختن، پرتو افکندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun adverb
میله، محور
- shafts of lightning
- شهاب‌های آذرخش
- painful shafts of criticism
- پیکان‌های دردآور انتقاد
- shafts of hatred
- تیرهای (حاکی از) تنفر
- Shafts of sunlight were pouring through the window.
- پرتوهای آفتاب از پنجره می‌تابیدند.
- the shaft of a shovel
- دسته‌ی بیل
- shaft axle
- میل پولوس
- the drive shaft of an engine
- میل گاردان، میله‌ی متحرک موتور
- The shaft of a well is round.
- سوراخ چاه گرد است.
- a shaft boring machine
- دستگاه چال بری
- The mine shaft is two miles long.
- دالان معدن دو میل طول دارد.
- The thief came through the shaft of the fireplace.
- دزد از دودکش شومینه پایین آمد.
- He was really shafted on that deal.
- در آن معامله حسابی کلاه سرش رفت.
- This time you really got the shaft.
- این بار خوب کلاه سرت رفت.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shaft

  1. noun Rod
    Synonyms: bar, rod, cylinder, handle, pole, barb, stem, chimney, bloom, arrow, axis, axle, beam, column, spindle, conduit, shot, quill, cheat, diaphysis, hole, duct, flue, slab, helve, trick, slam, lance, missile, monolith, mistreat, obelisk, pillar, dig, pinnacle, stick, ray, spear, spire, thill, tongue, tunnel, vent, jibe, gibe, calamus
  2. noun Light ray
    Synonyms: beam, ray, beam of light, wave, streak, scape, light beam, ray-of-light, shaft of light, irradiation
  3. noun A weapon
    Synonyms: spear, lance, arrow, cock, prick, missile, pecker, peter, tool, putz
  4. noun The main (mid) section of a long bone
    Synonyms: diaphysis
  5. noun A revolving rod that transmits power or motion
    Synonyms: rotating shaft
  6. verb Defeat someone through trickery or deceit
    Synonyms: cheat, chouse, screw, chicane, jockey

Idioms

ارجاع به لغت shaft

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shaft» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shaft

لغات نزدیک shaft

پیشنهاد بهبود معانی